واژه

سوگند به واژه، و آن‌چه واژه می‌سازد

واژه

سوگند به واژه، و آن‌چه واژه می‌سازد

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

در اواخر رویارویی ایران و آمریکا در دوره‌ی اوباما، از نوع تازه و بی‌سابقه‌ای از تحریم‌ها رونمایی شد که هم‌اینک یکی از معضلات اساسی کشور به‌شمار می‌رود: «تحریم ثانویه (Secondary Sanction)»؛ مفهومی که تا پیش از آن حتا در مورد کُره‌ی شمالی هم به‌کار نرفته‌بود و، صرف‌نظر از شدت آن، اساساً موجد مفهوم تازه‌ای در سیاست بین‌المللی‌ست.

تحریم، به‌عنوان یکی از ابزارهای سیاست‌ورزی در عرصه‌ی بین‌المللی، از مدت‌ها پیش وجود داشته‌است؛ همواره بدین‌صورت که کشور هدف تحت فشارهای اقتصادی قرار می‌گرفت، تا به‌رفتار نامطلوب آن کشور خاتمه داده‌شود. چنین برخوردی از منظر روابط بین‌الملل منطق قابل‌درکی دارد: رفتار کشوری از دید کشور دیگری نامطلوب است و، لذا، کشور دوم به‌رفتار نامطلوب آن کشور با وضع مجموعه‌مقرراتی تنبیهی، نوعاً در حوزه‌ی اقتصادی، واکنش نشان می‌دهد.

این جنس تحریم‌ها از اوایل دوران جمهوری‌اسلامی بر ایران اجراء شدند، و فشار چندانی به‌کشور وارد نمی‌کردند؛ زیرا پاسخ طبیعی ایران در غیاب تجارت با آمریکا، برقراری مناسبات اقتصادی با دیگر کشورها بود. از زمان زمام‌داری اوباما بدین‌سو، که تحریم‌های ثانویه متولد شدند، مشکلات بنیادین رخ نشان دادند؛ تحریم‌هایی که بر کشور سومی اِعمال می‌شوند که با کشور تحریم‌شده تعامل می‌کند: بدین‌ترتیب که به‌کشور سوم گفته می‌شود اگر برخلاف تحریم‌های ایران با این کشور معامله کند، خودْ تحریم خواهدشد؛ یعنی از معامله با آمریکا کنار گذاشته می‌شود.

در واقع به‌کشور سوم گفته می‌شود بین آمریکا و کشور تحریم‌شده یکی را انتخاب کند، و آمریکا آن‌قدر قدرت‌مند هست، که هیچ کشوری جرأت تصور تصمیمی برخلاف نظر این کشور را به‌خود نمی‌دهد: کشوری که تولید ناخالص داخلی تنها یک‌ایالتش (کالیفرنیا) از تولید ناخالص داخلی اتحادیه‌ی اروپایی بیش‌تر است، هزینه‌های دفاعی‌اش از مجموع هزینه‌های دفاعی ۱۰ کشور بعدی‌اش بیش‌تر است، و نیروی دریایی‌اش دومین نیروی هوایی بزرگ دنیاست (رتبه‌ی نخست به‌نیروی هوایی‌اش تعلق دارد).

تا پیش از تولد مفهوم تحریم ثانویه، این نوع تحریم تنها در صلاحیت شورای امنیت ملل متحد بود؛ نهادی که مستظهر به‌منشور ملل متحد، که از سوی قریب به‌اتفاق کشورهای جهان پذیرفته شده‌است، «مسئولیت اولیه‌ی حفظ صلح و امنیت بین‌الملل» را برعهده دارد، و هر زمان هر پنج عضو دائم این شورا به‌این نتیجه برسند که کشوری مخل صلح و امنیت بین‌الملل است، سایر کشورها را از دادوستد با آن منع می‌کنند.

با تولد مفهوم تحریم ثانویه، آمریکا اقتداری مشابه شورای امنیت را به‌نمایش می‌گذارد؛ بدین‌صورت که به‌کشورهای دیگر رسماً اعلام می‌کند حق دادوستد با کشوری چون ایران را ندارند، وگرنه آمریکا آن‌ها را هم با قطع دست‌رسی‌شان به‌دلار و دیگر چیزهای آمریکایی ـــ بازار مالی و کالایی این کشور ـــ که تقریباً حیات‌ممات تمامی کشورها وابسته به‌آن است، مجازات می‌کند. معنای روشن چنین عملیاتی، گستراندن حوزه‌ی اقتدار قوانین و مقررات ایالات‌متحد به‌سراسر جهان است؛ نه فقط در مناسبات میان آمریکا و کشور تحریم‌شده، که میان آمریکا و یکایک کشورهای دنیا، که بالطبع خواستار تجارت با آمریکا هستند.

به‌عبارت ساده‌تر، آمریکا نه‌تنها به‌پشتوانه‌ی قدرت اقتصادی و نظامی خود، به‌روند تجارت جهانی شکل می‌دهد، که این شکل‌دادن صورت قانونی و موجه هم دارد، چون همه‌ی کشورها این شکل از مناسبات را اجراء می‌کنند؛ و این نقطه‌ی عطفی در روابط بین‌المللی‌ست، که اساساً شورای امنیت را از حیّز انتفاع ساقط می‌کند: چنان‌که در تمامی سخن‌رانی‌های دو روز گذشته در مجمع عمومی و خودِ شورای امنیت هم، اشاره به‌این موضوع که این رفتار آمریکا مغایر با قطع‌نامه‌ی ۲۲۳۱ شورای امنیت است، حتا به‌اندازه‌ی مضحکه‌ی ترامپ در مجمع عمومی هم جدی گرفته‌نشد.

جالب‌ترین نکته این است که اگرچه سیاست‌مداران و اندیش‌مندان هنوز متوجه اهمیت موضوع نشده‌اند، بازارها این موضوع را دقیقاً درک می‌کنند: تمام حمایت‌های جهانی از برجام نتوانست در برابر تهدیدهای ترامپ ایستادگی کند، و جلوی رشد افسارگسیخته‌ی قیمت دلار را بگیرد.

۲ نظر ۰۵ مهر ۹۷ ، ۰۹:۲۷
محمدعلی کاظم‌نظری